سایه مان مانده به دیوار ، بیا برگردیم
هر زمانی که تو قصد سفر از من کردی
گریه ام را تو به یاد آر ، بیا برگردیم
این کبوتر که تو اینسان پر و بالش بستی
دل من بود وفادار ، بیا برگردیم
ترسم اینجا که بسوزد پر و بال عشقم
یا شود حاصل تکرار ، بیا برگردیم
یک غزل نذر نمودم که برایت گویم
گفتم آنرا شب دیدار ، بیا برگردیم
باز گفتی که برایم غزل از عشق بگو
یک غزل میخرم اینبار ، بیا برگردیم
من که عشقم به دو چشم تو دخیلی بسته است
عشق من را مکن انکار ، بیا برگردیم...